مسخره کردن


سلام دوستان سبز

موضوع امروزما درباره گناه زشت مسخره کردن دیگران است.

شاید شما هم تا بحال خیلی از این ادما رو دیدین که حاضرن برای خندوندن دیگران هر کاری انجام بدن.حتی مسخره کردن دوستانشون.

یکی از دلایل انجام هر گناهی فراموشی از دوربین مدار بسته خداست.کاش همونطوری که وقتی  به یه مکان مثل فروشگاه یا بانک میریم که نوشته این مکان 

به دوربین مدار بسته است و خودمون رو زود جمع و جور میکنیم 

ای کاش

به همون اندازه نسبت به دوربین مدار بسته خدا هم واکنش نشون بدیم و غافل نباشیم تا این گناهان رو مرتکب نشیم.انشالله.

مسخره کردن بنابر ایات و روایات عقوبات سنگین داره.در اینجا به چند حدیث در این مورد می پردازیم.



پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :


 اى پسر مسعود! آنان بر کسانى که با پیروى از سنّت من، فرایض خدا را به جاى مى آوردند، خرده مى گیرند .


 خداوند متعال فرموده است : «و آنها را مسخره کردید تا یاد مرا از خاطرتان بردند و به آنها مى خندیدید . 


امروز من پاداش صبر آنان را مى دهم» .


پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :


 دَرِ بهشت به روى یکى از مسخره کنندگان باز مى گردد و به او گفته مى شود :


 بیا .او با غم و اندوه جلو مى رود و چون نزدیک شد ، در به رویش بسته مى شود . 


سپس در دیگرى به رویش گشوده مى گردد··· 


این کار مرتّبا تکرار مى شود تا جایى که در به رویش باز مى گردد و گفته مى شود : 


بیا ، بیا ؛ اما او دیگر جلو نمى رود .


امام باقر علیه السلام :

درباره آیه «و چون با مؤمنان رو برو شوند . . .» ـ فرمود : 


کاهنان آنها وقتى با مؤمنان روبرو مى شدند، مى گفتند :


 ما با شما هستیم؛ یعنى، دین شما را داریم . 


«ما مسخره کننده ایم و بس» یعنى،


 ما با گفتن جمله «ایمان آوردیم» اصحاب محمّد صلى الله علیه و آله را مسخره می کنیم .


امام صادق علیه السلام :


 کسى که مردم را مسخره مى کند ، نباید به دوستى خالصانه آنها چشم امید بندد .


امام سجاد(ع):


گناهانى که باعث نزول عذاب مى ‏شوند، عبارت‏ند از: 

ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.


امام باقر(ع):


خداوند عزوجل دوست دارد کسى را که در میان جمع شوخى کند به شرط آن که ناسزا نگوید.


امام علی(ع):


هر کس زیاد شوخى کند، نادان شمرده مى شود.


شوخى زیاد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود.


امام موسی کاظم(ع):


از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.



اینک داستانی درباره مسخره نکردن .

این داستان سبب نزول ایه مسخره نکردن شده است:


پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همسران متعددی داشت،

 که ازدواج آن حضرت با آنها، بیشتر جنبه هاى سیاسى و اجتماعى داشت. 


یکى از همسران او "عایشه" دختر ابوبکر بود،

 و همسر دیگرش "حفصه" دختر عمر، و دیگرى "صفیه" دختر حى بن اخطب 
(که پدرش یهودى بود، ولى صفیه مسلمان شده بود)


روزى عایشه و حفصه، صفیه را مورد تمسخر قرار داده و به او گفتند:

 اى دختر یهودى!

صفیه بسیار ناراحت شد، و نزد پیامبر(ص) آمد و از آنها شکایت کرد. 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: 

اگر از این به بعد به تو چنین گفتند: در جواب آنها بگو:

 پدرم هارون پیامبر خدا، و عمویم موسى کلیم الله، و شوهرم، محمد رسول خدا(ص) است. 

او از خدمت پیامبر(ص) مرخص شد، تا اینکه باز در یک برخوردى، عایشه و حفصه به صفیه گفتند:
اى دختر یهودى!


صفیه در پاسخ گفت: پدرم هارون پیامبر خدا، و عمویم موسى کلیم خدا، و شوهرم محمد رسول خدا(ص) است. 

آنها فهمیدند که او این پاسخ را از کجا گرفته.

 به او گفتند: این پاسخ را رسول خدا(ص) به تو آموخته است. 


به این ترتیب بود که آیه 11 سوره حجرات نازل شد:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ

 وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»


(اى کسانى که ایمان آورده‏اید، نباید قومى، قوم دیگر را مسخره کند. 

چه بسا آن گروهى که مورد تمسخر واقع شده، بهتر از مسخره کنندگان باشند.

 و همچنین زنها، زنهاى دیگر را مسخره نکنند، چه بسا آنها بهتر از اینها باشند.

 و همدیگر را طعنه نزنید و مورد عیبجوئی قرار ندهید، و یکدیگر را با القاب زشت خطاب نکنید.
 
بسیار بد است که بر کسی که ایمان آورده است نام زشت بگذارید. و کسانی که توبه نکنند ، ظالم و ستمگرند.)





منابع:

کتابخانه احادیث شیعه

ایرانیان

اسلام و شیعه واقعی

دروغ

     سلام امروز درباره گناه دروغ سخن خواهیم گفت.

انسان دورغگو شاید با دروغ خود بخواهد ضعف هایش را بپوشاند ولی اگاه از این نیست ک بلاخره همین گناهش اورا به هلاکت و رسوایی می کشاند.


     احادیثی درباره دروغ:


1- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: دروغگو دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس می کند.


2- مردی به حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض کرد: مرا به عملی راهنمایی فرما که باعث قرب من به خدا شود.حضرت در جواب فرمودند: دروغ نگو! این دستور باعث شد که آن مرد از تمام گناهان اجتنا ب نماید، زیرا قصد هر گناهی را که می نمود متوجه می شد یا در آن گناه دروغ وجود دارد، یا سرانجام او را به دروغگویی می کشاند، برای اینکه آلوده به دروغ نشود تمام گناهان را ترک گفت.


3- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: از دروغگویی بپرهیز زیرا دروغ باعث روسیاهی است.


4- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: شایسته نیست آدمی به جد یا به شوخی دروغ بگوید، شایسته نیست کسی به فرزند خود وعده ای بدهد و به آن وفا ننماید.


5- حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرمودند که حضرت امام سجاد زین العابدین(علیه السّلام) به فرزندان خود نصیحت می کرد و می فرمودند: از دروغ کوچک و بزرگ، جدی یا شوخی پرهیز نمایید و پیرامون آن نگردید، زیرا آدمی وقتی دروغ کوچک گفت، جرأت می کند دروغ بزرگ بگوید.


6- حضرت امام عسکری (علیه السّلام) فرموده اند: تمام ناپاکیها و گناهان در خانه ای جمع شده و کلید آن دروغگویی است. یعنی با دروغگویی آدمی به تمام معاصی آلوده می شود.


7- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: از دروغگویی بپرهیزید در موردی که گمان می کنید نجات شما در دروغ گفتن است، بدانید که اشتباه کرده اید و هلاک شما در دروغ است.


8- از وصایای حضرت علی (علیه السّلام) به فرزندش حضرت حسن (علیه السّلام) این بود که می فرمودند: ناخوشی دروغگویی از تمام  ناخوشیها قبیح تر و ناپسندتر است.




داستان درباره پرهیز از دروغ



مردی خدمت پیامبر اکرم آمد و گفت :مرا به سودمندترین کارها راهنمایی کن . آن حضرت فرمود:راستگویی را پیشه کن و از دروغ بپرهیز، هر گناه دیگری که می خواهی انجام ده.


از این سخن مرد متعجب شد و با خود گفت پیامبر مرا از غیر دروغگویی نهی نکرده پس اکنون به خانه فلان زن زیبا می روم وبا او مشغول می شوم

همین که به طرف خانه او رفت فکر کرد اگر این عمل را انجام دهد و به خانه آن زن رود و کسی در هنگام بازگشت از آن جا از او بپرسد از کجا می آیی نمی توانم دروغ بگویم و بر فرض راست گفتن هم به بدبختی بزرگی دچار می شوم و آبرویم هم می رود.بنا بر این از انجام این گناه منصرف شد. باز فکر کرد گناه دیگری انجام دهد همین اندیشه و خیال را نمود که لازمه آن گناه هم دروغ گفتن است. در نتیجه از همه گناهان به سبب ترک دروغ دوری جست.


از این داستان به خوبی سخنان اهل بیت علیهم السلام در مورد دروغ فهمیده می شود و این که چطور دروغ کلید هر شر و گناهی است و این که هر گناهی به نحوی به دروغ مرتبط است و اگر شخص از دروغ دوری نماید درب جمیع گناهان برای وی قفل و بدون کلید می ماند و سراغ هیچ گناهی نمی رود مگر این که راستگویی را کنار بگذارد.




منابع:

بهاران و حدیث

ارتباط با نامحرم

یکی از بدترین گناهان کبیره ارتباط با نامحرم است.

ک البته امروز با امدن اینترنت و فضای مجازی بیش از پیش رواج یافته است.

در ادمه احادیثی درباره عواقب ارتباط با نامحرم و عذاب های ان سخن خواهیم گفت.و در انتها داستانی زیبا درباره عواقب این گناه .

ب امید ترک این گناه انشالله.

                                                                            

                                                                                                                 

۱- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 

هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد می‌شود و خداوند دستور می‌دهد که او را به آتش جهنم بیفکنند، و هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد. 


۲- امام صادق علیه السلام: 

رسول خدا فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید. 

۳- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 

نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است هر کس آن را از خوف خدا ترک کند خداوند حلاوت ایمان را به او می‌چشاند. 

۴- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 

در موردزنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند. 
هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمی‌آورد.

۵- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

تمام چشم‌ها در روز قیامت گریان خواهد شد، مگر چشمی که از خوف و عظمت خدا بگرید، و چشمی که از حرام بسته شود، و چشمی که در راه خدا شب‌ها بیدار بماند و شب زنده داری کند. 

۶- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 

هر کس چشمان خود را از نگاه به زن نامحرم پرکند (و با خیال راحت به این نگاه خود ادامه دهد)، خداوند متعال در روز قیامت میخ‌های آتشین به چشمان او فرو خواهد برد و بعد از رسیدگی به کار مردم، دستور خواهد داد که او را به آتش جهنم بیندازند.


یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم،
امام باقر علیه السلام فرمود:

آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود:
تکرار نکن. 
۸- حضرت علی علیه‌السلام : 

اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل‌ها را منحرف می‌سازد. 

۹- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

هر خانمی که خود را معطر و خوشبو کند (عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه خواهد گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتش به خانه طول بکشد. 

۱۰- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

شیطان به حضرت موسی علیه السلام گفت : ای موسی! با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست خلوت مکن (تنها مباش، به خاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی‌کند، مگر این که من همراه آن دو هستم. (و خودم شخصاً آن دو را برای گناه و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه می‌کنم). 

۱۱- امام صادق علیه‌السلام فرمود :

هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمی‌آورد. 

۱۲- امام باقر علیه‌السلام: 

سخن گفتن با زن نامحرم، از دام‌های شیطان است. 


اینک داستان گناه ارتباط با نامحرم 

ماجرای چسبیدن دست مرد به بازوی زن نامحرم

زنی در کعبه طواف می کرد و مردی هم پشت سر آن زن می رفت. (لحظه ای) آن زن بازوی خود را خارج کرد و آن مرد دستش را دراز نمود و بر روی بازوی آن زن گذاشت. خداوند دست آن مرد را به بازوی زن چسباند. مردم ازدحام نمودند، بطوری که راه عبور بسته شد. کسی را پیش امیر مکه فرستادند و امیر مکه، فقهاء و علماء را حاضر نمود و آنها فتوا دادند که باید دست مرد را ببرند، چونکه آن مرد مرتکب جنایت شده است.
امیر مکه گفت: «آیا در اینجا از خانواده پیغمبر (ص) کسی هست؟»
گفتند: «بلی! حسین بن علی (ع) اینجا است.»
امیر مکه کسی را نزد امام حسین (ع) فرستاد. امام حسین (ع) تشریف آوردند. به آن حضرت عرض کردند: «ای فرزند رسول خدا! حکم خدا درباره اینها چیست؟»
امام حسین(ع) رو به کعبه نموده و دستهایشان را بلند کردند. مدتی مکث فرموده و دعا نمودند. بعد بطرف آنها تشریف آوردند و دست آن مرد را از بازوی زن خلاص نمودند.
امیر مکه عرض کرد: «یا حسین! این مرد را برای این کاری که از او سر زده است، عذاب نکنیم؟»
حضرت فرمودند: «نه.»
می گویند آن مرد، همان «جمال» بود که در کربلا دست امام حسین (ع) را قطع نمود و اینگونه لطف حضرت را جواب داد!!

  


منابع:

گنجینه

رها فان



غیبت

امروز درباره گناه غیبت میخوام حرف بزنیم.گناهی ک شاید قبحش شکسته شده و و اقعا دیگه ب عنوان گناه نمیشناسنش.

اما در احادیث بسیار هست ک ادم غیبت کننده  اولین نفریه ک وارد جهنم میشه و اگه هم توبه کنه اخرین نفریه ک وارد بهشت میشه.

پس دوستان سبز من اگه این گناه توی وجودتون هست .خواهش میکنم سعی کنید از امروز حداقل کمتر ش کنید تا انشالله با کمک امام زمان بتونید ترک کنید.


چند تا حدیث درباره غیبت :


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اى اباذر! بپرهیز از غیبت، زیرا غیبت از زنا سخت تر وبدتر است. اباذر مى گوید گفتم: چرا یا رسول اللّه ؟ فرمود: چون مرد زنا مى کند و توبه مى کند، خدا هم مى پذیرد، ولى غیبت بخشوده نمى شود تا اینکه صاحبش ببخشید.



رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسى که غیبت مسلمانى را بکند، روزه اش باطل مى شود، وضویش مى شکند، و روز قیامت درحالى مى آید که از دهانش بویى متعفن تر از مردار بیرون مى آید که اهل قیامت از آن بو رنج مى برند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسى که غیبت زن یا مرد مسلمانى را بکند خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نمى پذیرد، مگر اینکه صاحب غیبت او را ببخشد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: روز قیامت فرد را مى آورند و در پیشگاه خدا نگاه مى دارند و نامه علمش را به او مى دهند و او حسنات خود را در آن نمى بیند، مى گوید: خدایا این نامه عمل من نیست، زیرا طاعات من در آن نیست، به او گفته مى شود پروردگار تو فراموش نمى کند و جا نمى گذارد، عمل تو با غیبت مردم کردن از بین رفته است.

در وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به على علیه السلام چنین آمده است: یا على اگر پیش کسى غیبت برادر مؤمنش بشود و او توان یارى او را داشته باشد ولى او را یارى نکند (یعنى جلوى غیبت را نگیرد) خداوند او را در دنیا و آخرت خوار و ذلیل خواهد کرد.

امام صادق علیه السلام فرمود: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سؤال شد: کفّاره غیبت کردن چیست؟فرمود: هرگاه او را یاد کردى براى او از خدا طلب مغفرت کنى.





داستانی درباره غیبت

به یکی از بزرگان گفتند: «دیروز فلان مجلس بودیم؛ فلان کس از بزرگان ، داشت غیبت شما را می کرد.» شب که شد، آن عالم بزرگ، یک طبق پر از هدایا برای غیبت کننده فرستاد. طبق را بردند در منزلش و گفتند: «این طبق را فلان بزرگ برای شما فرستاده است.» او هم گرفت و گفت: «عجب! ما امروز دربارة او بد گفتیم و پشت سر او غیبت کردیم و حالا او برای ما هدیه فرستاده است.» یکی دو سه روزی گذشت. که آن آقا را دید و گفت: «آقا! خیلی ممنونیم. شما هدیه ای برای ما فرستادید. این هدیه، مناسبتی هم داشت که برای ما فرستادید؟» 
آقا فرمود: «بلی؛ بدون مناسبت نبود.»
پرسیدند: «چه مناسبتی داشت؟»
آقا گفت: « شما در فلان مجلس، غیبت من را کردید و در نتیجه، اعمال خوب شما به پرونده من منتقل شد. من هم برای اینکه یک مقداری تلافی بکنم، برای شما هدیه فرستادم.» برادران!خودمان را بیچاره نکنیم. خیلی از این گرفتاری های فعلی ما در اثر اعمال و رفتار و کردار ما است. اصلاً نُقل مجلس ما در این زمانه، غیبت کردن و تهمت زدن شده است. تازه مجلس را هم مجلس عبادی می دانیم. می گوییم مجلس انس و عبادت و صله رحم است. آن وقت می خواهی اثر داشته باشد؟ منتظر استجابت دعا هم هستی؟ می خواهی «یا الله» که گفتی، لبیک هم بشنوی. نمی شود عزیز من! از ماست که بر ماست. فعلاً در نظر ما قبح گناهان رفته است. 





منبع1:باشگاه خبرنگاران

منبع2:کتابخانه شیعه

چشم چرانی

اولین گناهی که در مورد ان میخواهیم امروز صحبت کنیم  گناه چشم است.

این گناه که متاسفانه امروزه به دلیل اینترنت و فضای مجازی رواج بیشتری گرفته است,از جمله بدترین گناهان به حساب می اید.

در اینجا چند حدیث در این باره برای شما اماده کرده ام.که به شکل عکس میباشد لطفا توجه نمایید.



اینک به داستانی جالب  درباره عاقبت چشم چرانی  توجه نمایید:


در شهری سه برادر بودند که یکی از آن ها مؤذن مسجد بود و در بالای مناره مسجد، اذان می گفت.


این برادر پس از چند سال فوت کرد و برادر دوم مؤذن شد و بر بالای مناره مسجد اذان می گفت او هم حدود ده سال به مؤذنی مشغول بود تا اینکه برادر دوم هم فوت کرد.


پس از آن مردم نزد برادر سوم رفتند و از او خواستند او هم چون دو برادرش به اذان گوئی بپردازد. اما وی از پذیرفتن اجتناب کرد.
وقتی با اصرار زیاد مردم روبرو شد به آنان گفت: «من اذان گفتن را بد نمی دانم ولی اگر صد برابر پولی را که پیشنهاد می کنید به من بدهید باز هم نخواهم پذیرفت زیرا این کار باعث شد دو برادر من بی ایمان از دنیا بروند. وقتی لحظات آخر عمر برادر بزرگترم رسید خواستم بر بالینش سوره یس تلاوت کنم که با اعتراض و فریاد و نهیب او مواجه شدم.


او می گفت: قرآن چیست؟ چرا برایم قرآن می خوانی؟
برادر دوم هم به این صورت در هنگام مرگش به من اعتراض کرد.


از خداوند کمک خواستم که علت این امر را برایم روشن گرداند زیرا آنان مؤذن بودند و این کار از آنان انتظار نمی رفت.


خداوند برای آنکه ماجرا را به من بفهماند زبان او را گویا کرد و در این هنگام برادرم گفت: «ما هر گاه که بالای مناره مسجد می رفتیم به خانه های مردم نگاه می کردیم و به محارم مردم چشم می دوختیم و خلاصه چشم چرانی باعث این بی ایمانی و عذاب گردیده است.»



خداوند انشالله به همه ی ما کمک کند این گناه را ترک کنیم .


اللهم عجل لولیک الفرج


منتظر نظرات سازنده شما هستیم




منبع